کاپشن بچگانه جسد را کشف کرد/عکس
چند روز قبل، مرد جوانی به پلیس مراجعه کرد و از ناپدید شدن برادر ۳۷ سالهاش خبر داد و گفت: اوایل آذربرادرم، به قصد خرید کاپشن برای پسرش از خانه خارج شد اما دیگر برنگشت.
او حتی ساعاتی بعد از خروجش عکسهای چند مدل کاپشن را برای همسرش فرستاده بود تا از بین آنها انتخاب کند. همسرش هم یکی از کاپشنها را انتخاب کرده و برادرم نیز آن را خریده بود اما در راه بازگشت به خانه ناپدید شده است. هر چقدر هم که با تلفن همراهش تماس میگیریم خاموش است.
همسر برادرم مدعی است که او همان روز ناپدید شدنش با وی تماس گرفته و گفته که به دلیل نامعلومی از سوی پلیس بازداشت شده است. با شنیدن این حرف ما به تصور اینکه برادرم بازداشت شده در این مدت شکایتی نکردیم اما چون حدود یک ماه و نیم است که از او خبری پیدا نکردیم و به هر جا هم که مراجعه کردیم گفتند چنین کسی بازداشت نشده تصمیم گرفتیم این موضوع را به پلیس اطلاع دهیم.
پس از این شکایت، تحقیقات به دستور بازپرس محمدتقی شعبانی آغاز شد.با توجه به اظهارات وی، بازپرس جنایی مشخصات مرد ناپدید شده را به پلیس اعلام کرد و در استعلامات صورت گرفته معلوم شد که فردی با مشخصات او توسط نیروهای انتظامی بازداشت نشده است. در استعلام از مراکزدرمانی نیز هیچ رد و نشانی از مرد جوان بهدست نیامد.
رابطه پنهانی
در ادامه تحقیقات، تیم جنایی به روابط پنهانی همسر مرد ناپدید شده بنام مینا با مرد همسایه به نام بهروز که بوتیک لباس داشت مشکوک شدند و با بررسی پیامکهای پنهانی آنها موضوع به شکل جدیتری پیگیری شد. در ادامه احتمال نقش داشتن آنها در ماجرای ناپدید شدن پدر خانواده پررنگتر شد و سرانجام به دستور بازپرس جنایی، زن جوان و مرد همسایه بازداشت شدند.
در تحقیقات اولیه، آنها مدعی شدند که هیچ رابطهای با هم ندارند و تماسها و پیامها در حد خرید و فروش لباس بهصورت اینترنتی و حضوری بوده است.
گرچه آنها چنین ادعایی داشتند، اما زمانی که تیم جنایی برای بررسیهای بیشتر راهی خانه مرد ناپدید شده شدند به سرنخی رسیدند که راز این معما را فاش کرد.
مأموران داخل خانه، کاپشن بچگانهای را پیدا کردند که مرد جوان برای پسرش خریده بود. بررسی تصاویر کاپشنها داخل گوشی زن جوان نشان داد این همان کاپشنی است که شوهرش خریده بود. طبق اظهارات زن جوان، شوهرش بعد از خرید کاپشن به خانه برنگشته بود.
اما با بهدست آمدن این سرنخ، مینا مدعی شد: شوهرم آن روز این کاپشن را از مغازه دوست بهروز – مرد همسایه – خریده بود اما فراموش میکند که آن را با خود ببرد. دوست بهروز که از جا ماندن کاپشن با خبر میشود با او تماس میگیرد و به درخواست وی کاپشن را با تاکسی اینترنتی به خانه ما فرستاد.
اعتراف به جنایت
از آنجا که بررسیها نشان میداد زن جوان واقعیت را بیان نمیکند بازجوییهای فنی از وی و بهروز ادامه پیدا کرد تا اینکه مرد همسایه صبح دیروز به قتل اعتراف کرد و گفت: من با مقتول همسایه بودم روز حادثه، او را به خانهام کشاندم . از قبل داخل اتاق زیرزمین یک قبر کنده و آماده کرده بودم. با دستبندی که خریده بودم دستانش را بستم و با تهدید اسلحه مجبورش کردم به همسرش زنگ بزند و بگوید که پلیس او را در خیابان دستگیر کرده است.
بعد هم او را داخل قبر انداختم و با شلیک ۳ گلوله از پشت سر او را به قتل رساندم و دفن کردم. با اعتراف مرد جوان، بلافاصله بازپرس شعبه هفتم دادسرای امور جنایی تهران و تیم بررسی صحنه جرم راهی محل جنایت در جنوب تهران شدند و جسد را از داخل قبری که رویش را با کاشی پوشانده بود بیرون آوردند.
تحقیقات بیشتر از متهم و همسر مقتول درباره انگیزه اصلی آنها از این جنایت ادامه دارد.