تدوین سند موسیقی راهگشای مشکلات نیست

 تدوین سند موسیقی راهگشای مشکلات نیست

این روزها موسیقی اندکی ناخوش احوال است و با مذاق هنرمندانی که سال‌ها دراین عرصه تلاش‌های جدی داشته‌اند سازگار نیست. چرا که آنچه در مراکز آموزشی چون دانشگاه‌ها و هنرستان‌های موسیقی تعلیم داده می‌شود با آنچه امروز در جامعه می‌شنویم فاصله بسیاری دارد گویا آن عده هم که به‌صورت تخصصی موسیقی را دنبال می‌کنند به سوی موسیقی عوام پسند روی آورده‌اند و می دانند نبض بازار موسیقی مردم پسند می زند و دیگر موسیقی آکادمیک جایی در جامعه پیدا نمی‌کند. بزرگان موسیقی ایران مقصر تمامی این اتفاقات را نداشتن رسانه برای معرفی آثار موسیقایی می‌دانند؛ یکی از همین هنرمندان بزرگ استاد سید عبدالمجید کیانی هندی مدرس موسیقی ایرانی، نوازنده سنتور و از چهره‌های ماندگار است. از شاگردان داریوش صفوت و نورعلی خان برومند. هنرمندی که بیش از ۱۲۰ پژوهش در عرصه موسیقی داشته و ۲۲ کنسرت پژوهشی و تحقیقی برگزار کرده است همچنین به ردیف دستگاه موسیقی ایران تعصب بسیاری دارد. محجوبیت و مهربانی خاصی در چهره این هنرمند بزرگ نمایان است و با وجود علم و دانش بسیار همچنان متواضعانه برخورد می‌کند و هیچ ادعایی در موسیقی ندارد.مجید کیانی به تازگی ریاست گروه موسیقی فرهنگستان هنر را عهده دار شده است؛ هنرمندی که دارای نشان عالی دولتی در بخش فرهنگ و هنر کشور است وعضویت در شورای عالی یونسکو در ایران، مدیریت مرکز حفظ و پژوهش (حفظ و اشاعه) موسیقی ایران و همچنین مدیریت گروه موسیقی دانشکده هنرهای زیبا را در کارنامه خود دارد.گفت‌و‌گو با استاد مجید کیانی را درادامه می‌خوانید.

سال ۷۷ فرهنگستان هنر راه‌اندازی شد و در آن زمان مسئولیت بخش گروه موسیقی فرهنگستان به مدت ۱۰ سال برعهده شما بود. آن دوران پژوهش‌های بسیار خوبی در زمینه تولید، نشر و اجرای موسیقی انجام گرفت و بعد از آن با ریاست فرد دیگری تقریباً می‌توان گفت تمامی این بخش‌ها تعطیل شد تا به امروز، که با گذشت این سال‌ها بار دیگر بر مسند ریاست گروه موسیقی فرهنگستان هنر نشستید.آیا در دوره جدید آن برنامه‌ها باردیگر از سر گرفته خواهد شد؟

قبل ازهر چیزی بهتراست اشاره ای به اساسنامه فرهنگستان هنرداشته باشیم. درماده (۱) این اساسنامه که بسیارمهم است آمده فرهنگستان هنر به منظور پاسداری از میراث فرهنگی و هنری اسلامی و ملی تأسیس شده است و وظایفی که در آن تعیین و تعریف می‌شود حمایت ازمحققانی است که درزمینه هنر فعالیت می‌کنند. در بخش گروه موسیقی که وظیفه آن به ما سپرده شده هنرمندان و محققانی که درزمینه موسیقی فعالیت دارند و دراین باره قصد انتشار کتاب یا دیگرآثاری هنری را دارند به شورای گروه موسیقی مراجعه کرده و با بررسی‌هایی که دراین شورا صورت می‌گیرد اگر آن کتاب نیاز به نامگذاری های جدیدترداشته باشند به صاحب اثر پیشنهاد می‌شود. وظیفه یا هدف دیگر فرهنگستان هنرسیاستگذاری است که باید در این باره با سایر فرهنگستان‌های هنر در کشورهای مختلف در ارتباط باشند و با کوشش و جست‌و‌جو به‌دنبال موسیقیدانانی باشند که در زمینه موسیقی ایرانی فعالیت می‌کنند وآن را به شورای تخصصی پیشنهاد دهند و آن فرد را به‌عنوان عضو افتخاری این فرهنگستان جذب کنند که البته این کار می‌تواند بسیار کار ساز باشد. اما دربخش موسیقی این فرهنگستان توجه ویژه ای هم به نسل جوانان داشته بخصوص جوانانی که امروزه درزمینه موسیقی‌های کلاسیک، دستگاهی، سنتی و نواحی فعالیت‌های بسیاری انجام می‌دهند و نیازبه حمایت‌های بیشتری دارند. بنابراین برای تشویق و حمایت جوانان سالن‌های خوب فرهنگستان هنر به‌صورت رایگان برای اجرای کنسرت در اختیار آنها قرار می‌گیرد.

به این دلیل که اکثریت سالن‌های موسیقی تهران با قیمتی بسیار بالا اجاره داده می‌شود و کسانی که می‌خواهند به‌صورت تجربی دراین زمینه کارکنند ناگزیر باید کارهایشان را به سمت موسیقی‌های مردم‌ پسند سوق دهند تا مخاطب بیشتری جذب کنند اما این گونه سبک کاری درسلیقه فرهنگستان هنرنبوده بلکه هدف فرهنگستان این است کسانی که درصدد برگزاری کنسرت هستند به فکر فروش بلیت بیشتر نباشند و تمرکز خود را برارائه کارهای فاخر قراردهند. در زمینه انتشار کتاب یا برگزاری همایش‌های بزرگ نیز باید بگویم که در دوره جدید فرهنگستان شاید نتوانیم به مانند دوره‌های گذشته این گونه برنامه‌ها را داشته باشیم چرا که با کمبود بودجه مواجه هستیم و تاکنون برنامه‌ریزی دراین باره صورت نگرفته است.

آیا کمبود نیرو‌های متخصص هم احساس می‌شود؟

خیر. بهتر است بگویم نیروهای متخصص بیشترهم شده‌اند.در دوره جدید تصمیم داریم در دو فضای کاری فعالیت داشته باشیم. نخست کارهایی را به تصویب برسانیم و انجام بدهیم که مربوط به فرهنگستان هنراست. به‌عنوان مثال پیشنهاد اجرای کنسرت در یکی از سالن‌های فرهنگستان. روال کاری به این صورت است که نمونه کار در شورای موسیقی فرهنگستان مطرح شده و آنها تصمیم گیرنده هستند که این کارضعیف است نباید اجرا شود یا نیاز به تلاش بیشتری دارد. بخش دیگر کارهایی است که دراساسنامه به آن اشاره شده یعنی حفظ میراث فرهنگی و هنری. همان‌طور که می‌دانید هنر ما بخصوص موسیقی ایران طی ۲۰۰ سال گذشته مورد آسیب‌های جدی قرارگرفته و این آسیب‌ها بایستی شناسایی شده و برای برطرف شدن آن کارشناسی‌های بیشتری صورت بگیرد. البته به موسیقی نواحی آسیب چندانی وارد نبوده چرا که موسیقی نواحی، موسیقی روایتی است و به‌صورت شفاهی و سینه به سینه ضبط و منتقل می‌شود. درموسیقی کلاسیک نیز به‌دلیل ارتباط گسترده با اروپا و امریکا رپرتوارهای مشخصی وجود دارد و به همین دلیل کوچکترین آسیبی مسیر آن را به سمت موسیقی پاپ کلاسیک تغییرمی دهد. بنابراین این آسیب‌ها بیشتر متوجه موسیقی دستگاهی است. موسیقی ملی ما بسیارغنی است به مانند دستگاه‌ها و گوشه‌های موسیقی و با کمی مطالعه خواهید دانست که ریشه‌های موسیقی ملی ایران به دو یا سه هزارسال قبل برمی گردد منتهای مطلب درفرهنگ شفاهی ذکر شده است. بنابراین‌موسیقیدان‌های این نوع سبک موسیقی چون با فرهنگ موسیقی کلاسیک آشنا هستند برای پیشرفت و ارتقای کارتصمیم می‌گیرند موسیقی قوی‌تر و به قول معروف امروزی‌تر ارائه بدهند که البته در برخی مواقع این کار اتفاق افتاده اما متأسفانه اغلب اوقات این موسیقی‌ها دچار صدمه می‌شوند به این خاطر که این نوع سنت‌ها بسیار حساس است و بایستی با شناخت کافی به آن بپردازیم.

به‌ نظرشما درحال حاضر کدام بخش از موسیقی ایران صدمه بیشتری دیده و نیازبه ترمیم و توجه بیشتری دارد و از طریق فرهنگستان هنربه آن خواهید پرداخت؟

معمولاً درعرصه هنر افرادی هستند که دلسوز وحافظ فرهنگ اند یا هنرهایی وجود دارد که بدون نیاز به مؤسساتی چون فرهنگستان هنر کارخود را بدرستی انجام می‌دهند، بنابراین دراین زمینه مشکلی وجود ندارد، اما هرهنرمند یا محقق نیاز به حمایت دارد چرا که پرورش و حفظ هنرهای اصیل و ماندگار بازده اقتصادی چندانی ندارد. یک نویسنده سال‌ها وقت خود را درنوشتن کتابی ارزشمند در زمینه موسیقی می‌گذارد اما زمانی که به مرحله چاپ می‌رسد یا باید خود دارای سرمایه‌های آنچنانی باشد یا برای ناشری که کار را منتشر می‌کند منفعت مالی داشته باشد ولی چون این آثاردرزمینه موسیقی پژوهشی یا تخصصی است و گرایش مردم‌پسند ندارد کمتر مورد توجه ناشران قرارمی گیرد. در نتیجه بایستی ارگان‌هایی چون وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی، حوزه هنری و فرهنگستان هنر با بررسی و کارشناسی آنها را به چاپ برسانند یا آنکه حمایت بیشتری ازناشران صورت بگیرد و بخشی از تیراژ کار را بر‌عهده بگیرند.

البته گروه موسیقی فرهنگستان هنردخالتی در سازمان‌ها یا دیگرنهادها ندارد بلکه وظیفه‌اش بررسی و کارشناسی است. به‌طور مثال موضوع نارسایی‌های موسیقی در آموزش و پرورش را در شورای گروه مورد بررسی قرار می‌دهد و اینکه چه راهکاری برای سامان یافتن وضعیت موسیقی در دبستان‌ها و دبیرستان‌ها انجام شود؛ بعد از آن در راستای حرکت رو به جلوی آموزش موسیقی پیشنهادهایی را مطرح می‌کند. البته اگر به این همکاری‌ها وپیشنهادها ترتیب اثربدهند قطعاً شرایط هنروموسیقی ما خیلی بهترخواهد شد اما تا آنجا که می‌بینیم وقعی نمی‌ گذارند گویا تنها برای خودمان زحمت می‌کشیم.

آیا پیش ازاین هم تعاملی با آموزش و پرورش یا صداوسیما وجود داشته است؟

خیر.البته قابل پیش‌بینی است ومی‌دانیم طرح چنین پیشنهادهایی اجرایی نخواهد شد. به‌عنوان مثال در شبکه‌ای چون «آموزش» همه نوع مباحث مطرح می‌شود جز صحبت در زمینه موسیقی و اینکه سازها چه کاربردی دارد! این کار برای شناخت بهتر مردم است تا بدانند چه نوع موسیقی را گوش بدهند. ایرانی‌ها طالب معنویت و موسیقی خوب شنیدن هستند. آنها باید بدانند این نوع موسیقی برای تفریح و تفنن بوده و این نوع موسیقی برای شنیدن و ارتقای فکری. سال‌ها قبل یعنی دوران ریاست آقای علی لاریجانی در صدا و سیما؛ با مدیران گروه‌های «شبکه چهار» و «شبکه آموزش» این پیشنهادها را مطرح ‌کردم و اتفاقاً استقبال هم شد اما امکان اجرایی شدن آن وجود نداشت. پیش از انقلاب مرکزی با عنوان «حفظ و اشاعه موسیقی» در رسانه ملی وجود داشت و جوانان بسیاری که در زمینه موسیقی دستگاهی – ردیف فعالیت می‌کردند جذب این مرکز شدند اما متأسفانه امروز این چنین مراکزی وجود ندارد. بعد از انقلاب هم این مرکز بازگشایی شد و جوانان بسیاری جذب شدند. به‌عنوان مثال اعضای گروه موسیقی «سپهر» که راه‌اندازی کرده‌ایم عضو پیوسته این مرکز بودند و فعالیت داشتند اما متأسفانه مدیران بعدی نتوانستند ارزش کار را تشخیص بدهند.

در آموزش و پرورش هم وضع به همین منوال است و امیدی نیست، درصورتی که آموزش موسیقی در مدارس بسیارمهم است. بنابراین سعی می‌کنیم خودمان مقاله بنویسیم، همایش برگزار کنیم و دیگر کارهای فرهنگی و هنری. البته درست نیست ما هنرمندان که به کارموسیقی می‌پردازیم امیدی نداشته باشیم.

این تعامل با وزارت فرهنگ و ارشاد به چه صورت است؟

بهتراست با مثالی ازجشنواره ملی موسیقی جوان در این مورد صحبت کنیم؛ جشنواره ای که در این سال‌ها بسیار موفق عمل کرده و از داوران بسیارخوبی دعوت شده‌است.اما متأسفانه بعد از جشنواره شرکت‌کنندگان کاملاً به حال خود رها شده و فضایی برای جذب وهدایت کار وجود ندارد. این جوانان با شوق بسیاردراین جشنواره‌ها شرکت می‌کنند و در زمان داوری تلاششان براین است که اجراهایی درست از یک موسیقی اصیل ایرانی ارائه بدهند اما وقتی کار در جشنواره به پایان می‌رسد (اختتامیه) می‌بینیم که موسیقی آنها همچنان آسیب‌های قبلی خود را حفظ کرده است یعنی در زمان داوری موسیقی هنری اجرا می‌کنند و در روی صحنه یک موسیقی بازاری و تفننی ارائه می‌دهند. این درحالی است که باید از نسل آینده موسیقی ایران بدرستی حمایت شود و بخشی از این حمایت به فرهنگستان هنر بر‌می‌گرد که با بررسی آثارو اجراهای جوانان، دستور العمل یا راهکارهای خود را به ارشاد منتقل می‌کند و درآنجا به بحث و بررسی گذاشته می‌شود.

چند سالی است که قرار است در شورای عالی انقلاب فرهنگی سند موسیقی ایران به تدوین برسد، آیا شما با اصل این موضوع موافق هستید و اینکه گروه موسیقی فرهنگستان هنر اعمال نظر و پیشنهادی خواهد داشت؟

نکته‌ای که به اعتقاد من باید مورد توجه قراربگیرد این است که انواع موسیقی کارشناسی از یکدیگر تفکیک شود که متأسفانه امروز این تفکیک وجود ندارد ونوعی از پدیده‌ها وسر و صداها به‌عنوان موسیقی شناخته می‌شود. این درحالی است که موسیقی سنتی و پاپ انواع مختلفی دارد. به‌طور مثال یک نوع موسیقی سنتی وجود دارد که برای تفریح و تفنن است و در همین دستگاه‌ها موسیقی نواخته می‌شود، نوع دیگرموسیقی سنتی برای نوحه‌ها و ایام عزاداری‌ ساخته می‌شود که البته امروزه این نوع موسیقی‌ها کمتربه گوش می‌رسد. نوع دیگر، موسیقی سنتی است که در جشن‌ها به‌کار می‌رود با همان دستگاه‌های موسیقی که البته شعرهای عامه‌پسند دارد و به نوعی می‌توان موسیقی روحوضی تعریف کرد. بخش دیگر موسیقی‌ای است که حالت ادیبانه و عالمانه دارد اما چون در این بخش تفکیکی صورت نگرفته با بخش‌های دیگر موسیقی سنتی ترکیب شده است درنتیجه در زمان قضاوت به مشکل برمی‌خوریم و آن را یک موسیقی بی‌ارزش می‌نامیم اما اگر در این موسیقی‌ها تقسیم‌بندی صورت بگیرد مسئولان آشنایی و قضاوت بهتری خواهند داشت. گوش دادن به موسیقی عالمانه و ادیبانه نیاز به شناخت و آموزش دارد و صدا و سیما بستری مناسب برای این امر است اما متأسفانه چه قبل و چه بعد از انقلاب این اتفاقات و سردرگمی‌ها برای مخاطب ایرانی بوده است.اما وقتی خوب نگاه می‌کنیم می‌بینیم که بعضی از این راهکارها در فرهنگ ما حل شده و مورد قبول بوده اما برخی افراد آن را قبول ندارند و با هیچ سند و مدرکی هم نمی‌توان ثابت کرد این نوع موسیقی ایرادی ندارد. بنابراین به نظر می‌رسد با وجود این مسائل تدوین سند موسیقی هم نمی‌تواند راهگشای مشکلات موسیقی باشد و با این وضعیت ضمانت اجرایی هم ندارد.

در فرهنگستان زبان تعامل و ارتباط با دیگر کشورها وجود دارد. آیا در فرهنگستان هنر کشورهایی که قرابت فرهنگی با موسیقی ایران دارند این تعامل خواهد بود.

بله و می‌تواند جزو وظایف فرهنگستان هنر باشد. چه بسا که در گذشته هم به همین صورت بود و هنرمندانی از سایر کشورها به ایران دعوت می‌شدند و همچنین محققان بسیاری از اروپا و امریکا به ایران آمدند در حال حاضر هم پرداختن به این موضوع جزو برنامه‌های ماست.

نکته دیگر اینکه در فرهنگستان زبان دایرهالمعارف جامع و کامل برای زبان وجود دارد اما تا به امروز دایرهالمعارف جامعی در حوزه موسیقی نداشته‌ایم. آیا این موضوع هم بررسی خواهد شد؟

بله، این موضوع هم می‌تواند جزو وظایف فرهنگستان هنر باشد که البته باید با معاون پژوهشی در میان گذاشته شود. تدوین یک دایره المعارف در زمینه موسیقی کار چندان مشکلی نیست محققان بسیار خوبی درکشورمان حضور دارند که باید ازآنها دعوت به عمل آید و با تشکیل یک شورا با حضور استادان بزرگ موسیقی، محققان وحتی نمایندگانی ازفرهنگستان، انجمن موسیقی و صدا و سیما یک کتاب خوب و جامع در زمینه موسیقی منتشر شود.البته اجرای این کار تنها به فرهنگستان هنر خلاصه نمی‌شود بلکه دیگر نهاد‌ها هم باید همکاری‌های لازم را داشته باشند.

برای انتشار یک نشریه تخصصی درخصوص موسیقی چه برنامه‌هایی دارید؟

پیش ازاین یعنی همان سال‌های ابتدایی تشکیل فرهنگستان هنر نشریاتی تخصصی در زمینه موسیقی وجود داشت حال باید دید در بازگشایی جدید فرهنگستان هنر چه امکاناتی در اختیار ما قرار می‌گیرد.

جدا از صحبت‌های جامع و کامل شما در خصوص فعالیت در فرهنگستان هنر، کمی هم از تلاش‌هایتان در زمینه موسیقی ردیف دستگاهی بگویید؛ تعصبی که در زمینه ردیف موسیقی ایرانی داشتید. آیا همچنان این نگاه وجود دارد یا امروزه به نوگرایی در موسیقی هم توجه می‌کنید؟

تعصب صفتی است که می‌تواند مثبت یا منفی باشد اما در جایگاهی مثبت قلمداد شود که حفاظت‌کننده باشد به مانند میراث فرهنگی که می‌خواهیم حفظ شود و از بین نرود مانند نگارگری، معماری، خوشنویسی و کسانی که برای حفظ این نوع فرهنگ کار می‌کنند. دلیلی وجود ندارد که با نوآوری و با کسانی که در زمینه موسیقی تجربی کار می‌کنند مخالف باشیم در جایی اشکال وجود دارد که آن شخص بگوید موسیقی سنتی و ردیف دستگاهی فسیل شده و باید کنار گذاشته شود آنگاه ما موظف هستیم که از این موسیقی دفاع کنیم. من در این سال‌ها تلاش کردم موسیقی قدما را حفظ و ارائه بدهم و توانسته‌ام با سنتور که ساز تخصصی‌ام است در این مسیر کوشش‌هایی داشته باشم. به‌عنوان مثال مضراب سنتور باید بدون نمد باشد یا خیر و اینکه برای شفاف بودن صدای ساز موسیقی باید در محدوده ۵-۴ نت اجرا شود و در اکتاوهای مختلف گسترش نیابد اما با کسانی که قطعات موسیقی خود را در اکتاوهای دیگر می‌سازند بگوییم با موسیقی روز مخالفت داریم.هر هنرمندی آزاد است نوآوری کند منتهای مطلب به گفته استادم نورعلی خان برومند «هرکاری که اصیل و درست باشد ماندگار می‌شود و اگرغیر این بود تاریخ آن را حذف خواهد کرد». بنابراین اگر این کارها در چارچوب‌ موسیقی ردیف دستگاهی تعریف شده باشند خود به خود جزو یک رپرتوار قرار می‌گیرد.

با گذشت این همه سال و ورود تکنولوژی و تغییر ذائقه هنری جامعه آیا به نظر شما ضرورت دارد در ردیف‌های موسیقی هم یک بازنگری یا تغییر و تحول ایجاد شود؟

موضوع مهم و مورد بحثی است. با این یک مثال به این مسأله ورود می‌کنم. زبانی که با آن صحبت می‌کنیم زبان جدیدی نیست و به صدها سال گذشته برمی‌گردد ولی ما امروز همچنان با آن زبان صحبت می‌کنیم و ارتباط برقرارمی‌شود. موسیقی دستگاهی ما هم یک موسیقی شفاهی و روایتی است و زبان موسیقی ماست منتهی با نغمه‌های صوتی. این موسیقی با کلام ارتباطی ندارد بجز آنجا که خواننده به ناچار برای اجرای موسیقی از کلام استفاده می‌کند و به مانند زبان فارسی نیاز به واژه‌های زبان فارسی و دستورزبان است. در اجرای موسیقی هم باید واژه‌های این نوع موسیقی را بشناسیم اما اگر این الگوهای زبانی وجود نداشته باشد از طریق واژه‌ها نمی‌توانیم صحبت کنیم بلکه نیازمند دستور زبان و رعایت اصول جمله‌بندی است.

ما واژه‌‌ها را می‌آموزیم و الگو قرار می‌دهیم که کارمان ادیبانه باشد و برای این کار باید آثار ادبی را بیشتر مطالعه کنیم چون به‌طور مثال می‌خواهیم یک نویسنده ادبی باشیم نه یک روزنامه‌نگار. حال باید دید می‌توان گامی فراتر نهاد! این کاربه ذوق، معلومات و حس خوب ما برمی گردد. ما زبان موسیقی یا همان ردیف‌ها را از بزرگانی چون میرزا عبدالله یا آقا حسینقلی الگوبرداری می‌کنیم و هیچ کپی‌برداری هم در کار نیست چون این موسیقی به‌صورت شفاهی منتقل شده است و در زمان اجرا به‌صورت بداهه روی صحنه می‌رود منتهای مطلب در بداهه نوازی باید از فرهنگ خود و دستور واژگان‌ موسیقی استفاده کرد تا زبان موسیقایی ملی خودمان را که به آن ردیف می‌گوییم حفظ کنیم. وقتی‌ سازی نواخته می‌شود برای همین امروز تولید می‌شود و چون شناختی روی آن نیست این سؤال پیش می‌آید که همان چیزهای قبلی را تکرار می‌کنیم در صورتی که هیچ‌کدام از اینها تکرار نیست و به‌صورت بداهه خلق می‌شود و واژگان دستوری آن پایه‌های اصلی موسیقی هستند. برای همین است که نیاز به شناخت و آگاهی درموسیقی باید وجود داشته باشد که متأسفانه این شناخت درخیلی از هنرمندان ما وجود ندارد، درحالی که باید این موسیقی را با یک موسیقی دیگر ترکیب کنیم تا موسیقی جدیدی خلق شود کاری که صد سال پیش یا پیشتر کلنل علینقی وزیری برای پیشرفت موسیقی ما انجام داد. او براین نظر بود که در موسیقی ایران باید نوآوری وجود داشته و موسیقی به‌صورت ارکسترال و دارای هارمونی باشد و برای این کار از موسیقی کلاسیک غرب الگوبرداری کرد. اما این تئوری موسیقی که ما ایرانی‌ها انجام می‌دهیم در هزار سال پیش انجام شده و برای پیشرفت موسیقی امروز مناسب نیست و باید از تئوری موسیقی کلاسیک غرب بهره برده و آن را در موسیقی ملی به‌کار ببریم. دراینجاست که متوجه می‌شویم کلنل وزیری برای ضرورت تاریخی به این ابتکار جدید دست یافت تا نیازهای کنونی از نظر ارکسترال و هارمونی بودن برطرف شود این یک موسیقی علمی و متفکرانه است نه تفریح و موسیقی مردم پسند .

بنابراین اصل کار او معرفی موسیقی جدی بوده و شاگردان خوبش چون روح‌الله خالقی و دیگران این مسیر را ادامه دادند. مسأله این است که یک عده از این تفکر سوء‌استفاده کردند و آن موسیقی را به‌صورت تفننی و بازاری و بهتر است بگوییم عامه‌پسند ارائه می‌دهند و می‌گویند این یک نوع موسیقی است بر‌اساس مکتب وزیری ولی دیگر علمی و جدی نیست. در نتیجه موسیقی را به انحراف می‌کشانند و این انحراف ممکن است مورد انتقاد ما قرار بگیرد و وقتی به‌صورت علمی پاسخ داده می‌شود براین نظر هستند که ما ضد تفکر وزیری صحبت می‌کنیم و این نتیجه حاصل می‌شود که هنرمندانی که در رادیو یا رسانه‌های عمومی فعالیت دارند چاره‌ای ندارند که کارهایشان را به‌صورت مردم‌پسند ارائه بدهند وگرنه مخاطبی نخواهند داشت؛ اتفاقی که گریبانگیر جوان‌ها هم شده است و باید قبول کنیم این نوع موسیقی‌ها، موسیقی پاپ سنتی یا پاپ نواحی یا پاپ مذهبی است و وقتی آنها را نقد می‌کنیم و می‌گوییم شما یک هنرمند مردم‌پسند هستید ناراحت می‌شوند در حالی که این افتخاری است. من به شخصه علاقه‌مندم موسیقی ای تولید کنم که میراث فرهنگی و ادیبانه من را حفظ کند دیگر کاری ندارم که مردم می‌پسندند یا خیر.

اما اغلب مردم در کنار زبان مادری دیگر زبان‌ها را هم آموزش می‌بینند پس در فرهنگ ما هم این امکان وجود دارد؟

بله و چقدرخوب است که علاوه بر موسیقی دستگاهی و نواحی به موسیقی سایر کشورها هم توجه کنیم. هر کشوری دارای فرهنگ ملی است به مانند آسیا، خاور دور چون ژاپن، چین و هند.

پس با این حساب تلفیق‌هایی که تا به امروز صورت گرفته اشتباه بوده است؟

خیر، درست است منتها در بخش موسیقی مردم‌پسند، اما در بخش موسیقی جدی ضعیف هستیم. در حال حاضر هم موسیقیدان‌هایی هستند که در این زمینه کار می‌کنند ولی در بین مردم شناخته شده نیستند. اصولاً یکی از خصوصیات هنرهای اصیل این است که فراگیری ندارد.

اشاره کردید حدود صد سال پیش کلنل وزیری بنابر موقعیت جامعه آن روز تصمیم گرفت در موسیقی ایرانی نوآوری ایجاد کند در حال حاضر با گذشت این همه سال آیا در جامعه امروز ما این نوگرایی احساس می‌شود؟

بله، آنهایی که می‌خواهند می‌توانند کار نو و آوانگارد ارائه بدهند. اگر کاری با اصول درست تولید شود قطعاً در تاریخ موسیقی ماندگار می‌شود در غیر این صورت از بین می‌رود، ردیف موسیقی همیشه می‌ماند چون ریشه در یک فرهنگ دارد که همیشه بوده مثل شعر حافظ، اما امروز شاعرانی هم هستند که شعرنو یا سپید می‌گویند آیا همه آنها ماندگار شدند؟ استادان موسیقی هم تا آنجا که از دستشان برمی‌آمده دراین زمینه تلاش کرده‌اند اما جایی برای معرفی آثار آنها نیست.

درحال حاضر در فرهنگستان هنر چه تصمیمی دارید؟ ردیف را بیشتر معرفی کنید یا نوگرایی در موسیقی را؟

تصمیم داریم انواع موسیقی و اجراهای خوب را معرفی کنیم نظردیگر گروه‌های موسیقی هم قابل احترام است و اعتراضی ندارم.

چرا این همه پژوهش و تحقیق در عرصه موسیقی ایران داشته‌اید؟ به‌دنبال اثبات چه چیزی بودید؟

کار اصلی‌ام نوازندگی سنتوراست و بیشترعلاقه‌مندم موسیقی اجرا کنم اما از آنجا که در ارائه موسیقی جدی، مخاطبانم شناختی از آن ندارند و آن را یک تفریح و تفنن می‌دانند مجبورم در مورد آن اطلاع‌رسانی ‌کنم و این نیازمند تحقیق و پژوهش است به همین خاطر طی این همه سال تحقیق کردم و کتاب نوشتم اما این امر باعث شد که جامعه من را به‌عنوان یک پژوهشگر بشناسد و چندین جایزه هم به‌عنوان پژوهشگر موسیقی دریافت کرده‌ام در حالی که دلم می‌خواهد این تشویق‌ها و جوایز برای نوازندگی‌ام باشد. من پژوهشگر و محقق نیستم موسیقی که اجرا می‌کنم نیاز به شناخت دارد.

ساز سنتور قرار است به اسم چینی‌ها در یونسکو ثبت ‌شود، چه تلاشی برای ثبت این ساز درایران خواهید داشت؟
چینی‌ها مدارکی دارند که قدمت سنتور را به هزار یا دو هزار سال می‌رساند اما در متون ما نشانه‌هایی از این ساز نیست یا ذکر نشده. آخرین اطلاعات در مورد قدمت ساز سنتور به اواخر دوره صفویه برمی‌گردد. استادان شرق‌شناس معتقدند که منشأ موسیقی مشرق‌زمین ایران است ولی از آنجا که سنتور ایران ویژگی‌های خاصی دارد امکان ثبت آن به‌عنوان میراث ملی وجود دارد.

گفت‌وگو از: نداسیجانی

این گفت‌وگو نخستین بار در روزنامه ایران منتشر شده است.

Related post

Leave a Reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *