ظرفشویی در زندان برای فرار از اعدام
هوسی که ۱۲ سال زندان و حکم اعدام در پی داشت.
سال ۸۹ بود که مرد سالخوردهای با پلیس تماس گرفت و از قتل عروس ۳۲ساله خود به نام مهتاب خبر داد. او در تحقیقات پلیسی به ماموران گفت: من، عروس، نوه، پسرم و همسرم در یک ساختمان دوطبقه زندگی میکنیم. آن روز بیرون از خانه بودیم و وقتی برگشتیم، دیدیم در خانه پسرم باز است. وارد که شدیم، صدای کمکخواهی نوه ۷سالهام را از حمام شنیدیم و بعد متوجه شدیم مردی عروسمان را با ضربات چاقو به قتل رسانده و گریخته است. با این اطلاعات، ماموران گوشی تلفن زن جوان را بررسی کرده و متوجه شدند او با مرد جوانی به نام کیارش که ۳۰ساله و متاهل بود، ارتباط داشته است. کیارش دستگیر و به قتل مهتاب اعتراف کرد و گفت: «بعد از آشنایی با مهتاب فکر میکردم مجرد است اما فهمیدم متاهل است و یک پسربچه دارد. خواستم از شوهرش جدا شود و با من ازدواج کند. وقتی پدر و مادر شوهرش خانه نبودند، به خانه مهتاب رفتم و با هم درگیر شدیم و بعد او را با چاقو کشتم. اما پسرش را داخل حمام زندانی کردم. با اعترافات او، همسر مهتاب به عنوان قیم فرزندش، تقاضای قصاص را مطرح و دادگاه نیز کیارش را به قصاص با پرداخت تفاضل دیه از سوی اولیایدم محکوم کرد و این حکم هم در دیوان عالی کشور تایید شد. اولیایدم ۱۳۰میلیونتومان پرداخت کردند اما پرداخت نشدن باقیمانده پول، باعث بلاتکلیفی پرونده شد و به این ترتیب کیارش ۱۲سال در زندان ماند. ۱۲سال بعد، کیارش دوباره در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. روز دادگاه اولیایدم نبودند و وکیل آنها در جایگاه ایستاد و گفت: پسر قربانی، تنها ولیدم است که تقاضای قصاص کرده است. اولیایدم مبلغ ۱۶۰میلیون تومان بابت تفاضل دیه پرداخت کردهاند و رسید آن نیز موجود است. از دادگاه مهلت میخواهم تا مدارک را به دادگاه ارائه کنم و حکم اعدام اجرا شود. با شنیدن صحبتهای وکیل، کیارش، اشک پشیمانی ریخت و به پای وکیل افتاد تا اولیایدم را راضی به گذشت کند. او گفت: ۹سال بعد از بازداشتم، پدرم فوت کرد و مادرم زمینگیر شد و هیچکدام از اعضای خانواده بهجز مادرم با من رابطه ندارند. همسرم هم بعد از ۱۰سال از من جدا شد. من هزار برابر کاری که انجام دادهام، تاوان پس دادهام.
در زندان ظرف زندانیان را میشویم تا پولی گیرم بیاید. اعدام شوم، مادرم یک روز هم زنده نمیماند. از قضات دادگاه کمک میخواهم تا بهخاطر مادر پیرم به من کمک کنند. در پایان جلسه، مقرر شد دادگاه بعدی با حضور تنها ولیدم و متهم برگزار شود تا پس از ارائه توضیحات، قضات رای صادر کنند.